اسلایدر

He Will Come on a Rainy Friday

He Will Come on a Rainy Friday

The Future is Ours

 

تازه آمده بود سقز یک روز شاید هم دو روز . باید حمله می کردیم به یک روستا که نزدیک سقز بود . ضد انقلاب جمع شده بود آن جا.
دو سه تا از بچه ها فشنگ شان تمام شد. خواستیم عقب نشینی کنیم محمود گفت من یک قدم هم عقب نمی آم .
گفتم :اگر گلوله هات تموم شد چی کار می کنی؟گفت جنگ تن به تن.
ماندیم چه کار کنیم ، در همین حال محمود سر یکی از کومله ها را هدف گرفت و زد . طرف با صورت اش و لاش از پشت تخته سنگ افتاد بیرون شروع کرد به غلت خوردن . دست یکی دیگرشان را هم زد . بچه ها  شیر شدند . دو سه تای شان را هم آنها زدند .
محمود کم کم شروع کرد جلو رفتن . کومله ها آنهایی شان که رنده مانده بودند پا گذاشتند به فرار . . .


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: مجاهد ׀ تاریخ: جمعه 26 فروردين 1390برچسب:جنگ تن به تن,محمود کاوه, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀